پیامهای عاشورا (قسمت دوم ) - بـــاران
: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: آرشيو يادداشت ها :
: نوای وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
7/2 - امام دعا الى هدى فاءجابوا الیه ، و امام دعا الى ضلالة فاءجابوا الیها، هؤ لاء فى الجنة و هؤ لاء فى النار (15)
(امام ، رهبرى هست که مردم را به راه درست و به سوى سعادت و خوشبختى مى خواند و گروهى بدو پاسخ مثبت مى دهند و از او پیروى مى کنند و پیشوا و رهبر دیگرى هم هست که به سوى ضلالت و بدبختى مى خواند، گروهى هم از وى پیروى مى کنند، آنان در بهشتند و اینان در دوزخ ).
امام (علیه السلام ) این جمله را در منزل (ثعلبیه ) در پاسخ شخصى فرمود که تفسیر این آیه شریفه را سؤ ال نمود: (یوم ندعوا کل اناس بامامهم ...)(16)
توضیح : باید توجه داشت گرچه پاسخ در این دو فراز اخیر، کلى است و در آنها شرایط رهبر واقعى که عمل کردن به دستورهاى قرآن و اجراى قسط و عدالت در جامعه و فدا شدن در راه خدا مطرح گردیده و همچنین از دو نوع پیشوا؛ پیشواى هدایت و پیشواى ضلالت ، سخن رفته است ولى در شرایط آن روز، مصداق این امام و رهبر با چنین شرایط و کسى که در مقابله پیشوایان ضلالت ، رهبرى صحیح جامعه را به عهده بگیرد بجز آن حضرت نبوده است و این دو فراز، در واقع معرفى حسین بن على (علیه السلام )است با بیان کلى .
3 - معرفى بنى امیه
به طورى که در صفحات گذشته اشاره نمودیم ، عدالت و دشمنى (بنى امیه ) با خاندان پیامبر صل علیه و آله و سلم عمیق و ریشه دار بوده و منحصر به دوران پیامبر و صدر اسلام نبود، بلکه آنگاه که این خانواده به حکومت دست یافت و معاویه به قدرت رسید، این دشمنى را به صورت شدیدتر و با محاسبه دقیق تر اجرا نمود؛ زیرا اینک نه رسول خدا صل علیه و آله و سلم در حیات است و نه مانند گذشته جنگ و مبارزه با ظواهر اسلام صحیح است و لذا باید این عداوت را به اهل بیت پیامبر و حامیان واقعى اسلام متوجه و در جانشینان به حق رسول الله متمرکز سازند و این در شرایطى است که اکثر مردم از حقیقت امر، بى اطلاع و توده جامعه به ظواهر امر، دلبسته اند و از درک حقایق غافلند، در اینجاست که حسین بن على علیه السلام با بیان عمق دشمنى بنى امیه و تکرار آن در مناسبتهاى مختلف ، خواسته است گوشه اى از این واقعیت را ابراز کند و پرده از افکار پلید و عقاید خطر ناک و تحریف در دین که به وسیله امویان به وجود آمده است ، کنار بزند و آتش کینه و عداوت آنان در نسبت به اهل بیت که شعله آن با هیچ عاملى بجز ریختن خون فرزندان پیامبر، فرو نخواهد نشست و در اجراى دشمنى خود با اهل بیت به کمتر از قتل حسین علیه السلام و یارانش و اسارت فرزندانش راضى نخواهد گردید، برملا سازد. ولى مهم این است که بدانیم چون این عداوت ، ریشه فکرى - اعتقادى دارد، لذا منحصر به دوران پیامبر صل علیه و آله و سلم و ائمه نیست بلکه در هر زمان و عصرى ، بنى امیه هایى وجود دارند که با اسلام و مسلمین در جنگ و ستیز هستند و به عقیده خود تا اسلام را سرکوب و تا مسلمانان را از صحنه خارج نکنند و آنان را به زنجیر ذلت نکشند، خواب راحت به چشمشان نخواهد رفت .
بنى امیه پیروان شیطان
1 / 3 - ان هولاء قد لزموا طاعة الشیطان ، و ترکوا طاعة الرحمان ، و اظهروا الفساد، و عطلوا الحدود، و استاثروا بالفى ء و احلوا حرام الله و حرموا حلاله ... (17)
(و اینان ( بنى امیه ) اطاعت خدا را ترک و اطاعت شیطان را بر خود فرض نموده اند. فساد را ترویج و حدود و قوانین الهى را تعطیل کرده اند. بیت المال را بر خود اختصاص داده اند. حرام خدا را حلال و حلال او حرام کرده اند ).
این جملات ، در معرض بنى امیه فرازهایى از سخنرانى حسین بن على علیه السلام است که در (منزل بیضه ) خطاب به یاران خود و سپاهیان (حر بن یزید ریاحى ) ایراد فرمود.
بنى امیه دشمنان مسلمانان و اهل بیت (ع )
2/3 - و حششتم علینا نار الفتن التى جناها عدوکم و عونا، فاصبحتم البا على اولیائکم ، و یدا علیهم لاعدائکم (18)
(و شما (مردم کوفه ) آتش فتنه اى را که (بنى امیه ) دشمن شما و دشمن ما برافروخته بود، بر علیه ما شعله ور ساختید و به حمایت از دشمانتان بر علیه پیشوایانتان فتنه بر پا نمودید ).
این جمله ، از فرازهاى دومین سخنرانى حسین بن على علیه السلام در روز عاشورا است .
3 / 3 - یا ابا هرم ! ان امیه شتموا عرضى فصبرت ، و اخذوا مالى فصبرت ، و طلبوا دمى فهربت ، و ایم الله لیقتوا نى فیلبسهم الله ذلا شاملا و سیفا قاطعا (19)
(اى ابا هرم ! بنى امیه با فحاشى و ناسزاگویى ، احترام مرا در هم شکستند، صبر و سکوت اختیار نمودم ، ثروتم را از دست گرفتند، باز شکیبایى کردم و چون خواستند خونم را بریزند، شهر و دیار خویش را ترک نمودم . و به خدا سوگند! همان بنى امیه مرا خواهند کشت و خداوند آنها را به ذلتى فراگیر و شمشیرى بران مبتلا خواهد نمود ).
این جمله را امام علیه السلام در (منزل رهیمه ) در پاسخ به نام (ابوهرم ) فرمود، آنگاه که سؤ ال کرد یابن رسول الله ! چه عاملى شما را واداشت که از حرم جدتان خارج شوید؟
4 / 3 - یا ابن العم !... و الله لا یدعونى حتى یستخرجوا هذه العلقة من جوفى (20)
(پسر عم ! به خدا سوگند! بنى امیه دست از من بر نمى دارد مگر اینکه خون مرا بریزند ).
امام این جمله را در ضمن پاسخ به (عبدالله بن عباس ) که مخالف سفر آن حضرت به عراق بود، ایراد فرمود.
5/3 - کانى باوصالى تقطعها عسلان الفوات بین النواویس و کربلا فیملان منى اکراشا جوفا و اجریه سغبا (21)
(گویا مى بینم که درندگان بیابانها (پیروان بنى امیه ) در سرزمینى در میان نواویس و کربلا، اعضاى بدن مرا قطعه قطعه و شکمهاى گرسنه خود را سیرو انبانهاى خود را پر مى کنند ).
امام علیه السلام این جمله را در ضمن خطبه اى در شب هشتم ذیحجه سال شصت در مکه ایراد فرمود و صبح همان روز به سوى عراق حرکت نمود.
6/3 - و ایم الله ! لو کنت فى ثقب جحر هامة من هذه الهوام لا ستخر جونى حتى یقضوا فى حاجتهم ... (22)
(بخدا سوگند! اگر در آشیانه پرنده اى هم باشم ، (بنى امیه ) مرا بیرون خواهند کشید تا با کشتن من به خواسته خود نایل گردند ).
حسین بن على علیه السلام این جمله را در پاسخ (عبدالله بن زبیر ) در مکه فرمود که او باطن به خارج شدن آن حضرت از مکه راضى و خوشحال بود، ولى در ظاهر امر، پیشنهاد اقامت در مکه و گاهى وعده کمک و مساعدت هم مى داد!!
7 / 3 - ان هواء اخافونى و هذه کتب اهل الکوفة و هم قاتلى (23)
(از طرفى اینان (بنى امیه ) مرا تهدید و تخویف نمودند و از طرف دیگر، اهل کوفه این همه دعوتنامه براى من فرستادند و همین مردم کوفه هستند که ( به دستور بنى امیه ) مرا به قتل خواهند رسانید ).
این جمله ، بخشى از پاسخ حسین بن على علیه السلام است به سؤ ال شخصى که در مسیر عراق با آن حضرت ملاقات کرده و سؤ ال نمود یابن رسول الله ! پدر و مادر فداى تو باد! چه انگیزه اى شما را از شهر و دیار خود به این بیابان بى آب و علف کشانده است ؟
8 / 3 - یا عبدالله !... و الله لاید عونى حتى یستخرجوا هذه العلقة من جوفى . (24)
(اى بنده خدا! بنى امیه دست از من بر نمى دارند تا اینکه خون مرا بریزند ).
این جمله را نیز آن حضرت در منزل (بطن عقبه ) در نزدیکى کربلا در پاسخ شخصى به نام (عمرو بن لوذان ) فرمود؛ زیرا وى که در این منزل به قافله آن حضرت ملحق شده بود سؤ ال کرد ابن رسول الله مقصد شما کجاست در پاسخ وى جمله بالا را ایراد فرمود.
9 / 3 - ... و تقرقوا فى سوادکم و مدائنکم ، فان القوم انما یطلبوننى ، و لو اصابونى لذهلوا عن طلب غیرى . (25)
(... و هر یک از شما به شهر و دیار خویش متفرق شوید، زیرا اینان تنها در تعقیب من هستند و اگر بر من دست یابند، کارى با دیگران ندارند ).
امام علیه السلام این جمله را در شب عاشورا و در ضمن سخنرانى خود، خطاب به یاران خویش ایراد فرمود.
4 - معرفى معاویه
1 / 4 - اما بعد، فان هذا الطاعة قد فعل بنا و بشیعتنا ما قد رایتم و علمتم و شهدتم .
( (شما حاضرین از شخصیتهاى اسلامى ) از جنایاتى که معاویه این جبار طاغیه نسبت به ما شیعیان ما روا داشته ، آگاهید و شاهد ستمگریهاى او هستید ).
توضیح : این فراز و سه فراز آینده از فرمایشات حسین بن على علیه السلام در معرفى معاویه و حکومت جابرانه و ظالمانه او و ترسیم اجمالى از وضع شیعیان اهل بیت و مظلومیت آنان در دوران حکومت معاویه ، بخشهاى مختلف از خطبه حسین بن على علیه السلام در سرزمین منى است .
<**ادامه مطلب...**>
2 / 4 - فیا عجبا! و مالى لا اجب و الارض من غاش غشوم و متصدق ظلوم و عامل على المومنین بهم غیر رحیم
(شگفتا! و چرا شگفت زده نباشیم در حالى که جامعه در تصرف مرد دغلباز و ستمکارى (چون معاویه ) است که مامورین مالیاتیش ستم مى ورزند و استانداران و فرماندارانش بر مومنان بى رحم و خشن هستند ).
3 / 4 - فمن بین مستعبد مقهور و بین مستضعف على معیشته مغلوب ، یتقلبون فى الملک بارائهم ، و یستشعرون الخزى باهوائهم ، اقتداء بالا شرار و جزاة على الجبار
(گروهى از مومنان ( در حکومت او) مانند بردگانى هستند سرکوفته و گروه دیگر، بیچارگانى که سرگرم تاءمین آب و نانشان در حالى که حاکمان دست نشانده او، در منجلاب فساد حکومت و سلطه گرى خویش غوطه ورند و با هوسبازیهاى خویش ، رسوایى به بار مى آورند، زیرا از چنان اشرارى پیروى نموده و در برابر خدا گستاخى مى کنند ).
4 / 4 - فالارض لهم شاعرة ، و ایدیهم فیها مبسوطة ، و الناس لهم خول ، لا یدفعون ید لامس ، فمن بین جبار عنید و ذى سطوة على الضعفة شدید مطاع لا یعرف المبداء المعید (26)
(زمین در زیر پایشان است و دستشان به هر جنایتى باز است . مردم برده آنان هستند و قدرت دفاع از خود را ندارند. در یک بخش از کشور اسلامى ، حاکمى است دیکتاتور و کینه ورز و خود خواه و حاکمى است که بیچارگان را مى کوبد و بر آنان قلدرى و سخت گیرى مى کند و در نقطه دیگر، فرمانروایى است که نه خدا را مى شناسد و نه روز جزا را ).
5 - معرفى یزید
1 / 5 - فاسترجع الحسین و قال على الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل یزید، و لقد سمعت جدى رسول الله (ص ) یقول : الخلافة محرمة على آل سفیان ، فاذا رایتم معاویة على منبرى فابقروا بطنه ، و قد رآه اهل المدینة على المنبر فلم یبقروا فابتلا هم الله بیزید الفاسق . (27)
(امام حسین (ع ) فرمود: ما از خدا هستیم و به سوى او بر مى گردیم ، اینک باید فاتحه اسلام را خواند؛ زیرا امت به یک فرمانروایى فاسد مانند یزید مبتلا شده اند، آرى ، من از جدم رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم شنیدم که مى فرمود: خلافت بر آل ابى سفیان است و اگر روزى معاویه را بر منبر من دیدید پس او را بکشید و چون مردم او را در عرشه منبر رسول خدا دیدند و به قتلش نرسانیدند، خداوند آنان را به بدتر از وى ، یعنى یزید فاسق مبتلا گردانید ).
این جمله ، پاسخ امام علیه السلام است به (مروان بن حکم ) که در مدینه و قبل حرکت آن حضرت به سوى مکه ، پیشنهاد سازش با حکومت اموى و بیعت با یزید را مى نمود.
2 / 5 - و یزید رجل فاسق شارب الخمر، و قاتل النفس المحرمة ، معلن بالفسق ، و مثلى لا یباع مثله .(28)
(و یزید شخصى است فاسق شرابخوار و آدمکش ، متظاهر به فسق و فردى مانند من ، با چنین کسى بیعت نخواهد کرد ).
این جمله را هم ، امام در پاسخ (ولید بن عتیقه ) فرماندار مدینه فرمود آنگاه که پیشنهاد بیعت با یزید را به آن حضرت ارائه نمود.
برگرفته از کتاب پیام عاشورا
مؤ لف : محمد صادق نجمى
16- اسراء /71.
17- طبرى 6/229 و کامل ابن اثیر 3/280. انساب الاشراف 3/171.
18- مقتل خوارزمى 2/6 و تحف العقول / 173.
19- مقتل خوارزمى 2 / 6 و تحف العقول / 173.
20- مقتل مقرم / 168. طبرى 6/217 و کامل ابن اثیر 3/276.
21- لعوف / 26 و مثیر الا حزان / 41.
22- مقتل مقرم / 166. انساب الاشراف 3/164. طبرى 6 / 217 و کامل الزیارات / 72.
23- مقتل مقرم / 175. ابن عساکر / 211 و البدایة و النهایة 8 / 169.
24- ارشاد مفید 2 / 76 و ابن عساکر / 211.
25- مقتل مقرم / 213. تاریخ طبرى 6 / 239. کامل ابن اثیر 3 / 285.
26- کتاب خطبه حسین بن على (ع ) در منى / 55، 70، 76 و 77
27- مقتل مقرم / 133. مقتل خوارزمى 1 / 184. لهوف / 20. مثیرالاحزان / 25. مقتل عوالم 17 /175. لهوف / 11 و بحارالنوار 44 / 326.
28- لهوف / 10. مقتل / 131. مقتل خوارزمى 1 / 184. بحارالانوار 44 / 325 و عوالم 17 / 174
نوشته شده توسط : وحید